سلام بچه ها دیشب که آسمون عشقش بهم سلام کرد نگاهش را در نگاهم جا گذاشت فکر نمی کردم که دوباره لیلی قصه های تنهاییم بشه.
تازه داشتم نگاه هاشو نفسهاشو و.......................
فراموش می کردم ولی نشد که زنگیم بدون وجودش رنگ تازه ای بگیره نشد که اون و به باد صبا بسپرم می دانم که صدای منو نمی شنوه می دونم که نگاهم و باور نمی کنه می دانم که قصد اینو نداره که واسه ی من آغوش گرمش و واکنه همه را می دانم اینو نمی دونم که اگر نمی خواهد که از گرمای وجودش به من اعطا کنه پس چه دلیلی داشت که برای لحظاتی هم که شده به من با اوون پاکی و صداقت همیشگی نگاه کنه.
من نمی دونم که چی شد؟؟؟یه دفعه از من دور شد تنها چیزی را که میدونم اینه که تا زمانی که غروب همیشگی به من سلام نکرده به عشقش محکومم محکوم محکوم!!!!!!!!!
با آرزوی خوشحالی شما گلام به خالق هستی می سپارمتون.
راستی!!!!!!!!
بچه ها موضوع این هفته خدا خواهد بود.
نظر یادتون نره!!!!!!!
سلام . خوب هستید
موضوع این هفته گفتید که( خدا)ست .
کودک و خدا
کودک نجوا کرد:
خدایا با من صحبت کن....
و یک چکاوک در چمنزار آواز خواند.....
ولی کودک نشنید.......
پس کودک فریاد زد:
خدایا با من صحبت کن ....
و آذرخش در آسمان غرید.....
ولی کودک باز متوجه چیزی نشد.......
سپس کودک فریاد زد:
خدایا به من یک معجزه نشان بده ....
و یک زندگی متولد شد.....
کودک نفهمید.......
کودک در نا امیدی گریه کرد و گفت:
خدایا مرا لمس کن ...و بگذار تو را بشناسم ....
پس نزد وی آمد و لمسش کرد.....
ولی کودک بالهای پروانه را شکست!!!.....
و در حالیکه خدا را درک نکرده بود از آنجا دور شد....
و در آخر اینکه........
عاشق خدا باش تا معشوق خلق شوی
هی میشه تحمل کرد
سلام عزیزم قشنگ نوشتی چون می دونم که چقدر دوسش داری و امیدوارم که بهش برسی و اون حتما روزی پشیمون میشه و به عشق پاک تو پی می بره.
قربانت گلناز
میروم خسته و افسرده وزار
سوی منزلگه ویرانه خویش
بخدا میبرم از شهر شما
دل دیوانه وشوریده خویش
میبرم تا که درآن نقطه دور
شستشویش دهم از لکه عشق
شستشویش دهم از رنگ گناه
زین همه خواهش بی جا و تباه
میبرم تا زتو دورش سازم
زتو ای جلوه امید محال
میبرم زنده بگورش سازم
تا از این پس نکند یاد وصال
فروغ فرخزاد
who are you
You see Your reflection in the mirror
It looks different, so different than what I see
You are looking different than you
You are judging the world from your throne
You are judge and you are jury and you are executioner too
are you who you think you are
are you who you think you are
are you who you think you are
َعشق
عشق ، تحمل و شکیبایی ، و شکیبایی ، آرامش و سکون به ارمغان می آورد. نتیجه عدم شکیبایی ، جنگ و نگرش بی تفاوت به شرایط غیر قابل تحمل است. عشق نمی تواند بی تفاوت باشد.
سریعترین راه رسیدن به عشق و احساس همدردی نسبت به کل بشریت ، این است که همه انسانها را به صورت اعضاء خانواده خود ببینید . بهترین راه برای اینکه همه بشریت را به عنوان اعضاء خانواده خود ببینید این است که خود را از آنها جدا نبینید.