سلام
خورشید طلوع کرد و به دنبال تو گشت باران بارید و به خاطر نبودنت اشکهایش را به من سپرد و
آسمان آبی شد تا تو آرامش را بیابی و با قدرتت بایی.
ای زیبای من
اگر نمی خواهی که گرمای وجودت همیشه یاور غصه هایم باشد بگذار تا دقایقی دستهای سردم را با حرارت وجود تو گرم کنم و سفره ی تنهاییم را در کنار تو باز کنم.
امروز که همه برای عشقهایی چون عشق حسین می گریند (حسینی که سیره ی کامل بعد از خداوند؛عدالت استقامت و مظهر زیبایی بود را داراست)کاش نوشتهایم به او تعلق داشت که هر چه در وصف حالش می گفتم کم بود.
ولی...........................
دیشب که باری دیگر صدایت را شنیدم انگار که باری دیگر قلبم به امید عشق تو به تپیدن مشغول شد.
باری دیگر گرمای عشقت در رگهایم در اعماق وجودم جریان گرفت.
حال که دریای وجود من باری دیگر به دنبال عسق تو طوفانی شده است بگذار تا به ساحل وجودت پناه بیارم و چون گذشته در اغوش گرمت آرامش بگیرم.
تا با خود به راز عشق پی ببرم و آن را باور کنم.
سلام وبلاگ قشنگت رو دیدم حیفه یکی مثل تو جی میل نداشته باشه من یه فروشگاه دارم که فک کنم به دردت میخوره یه دونه جی میل داشته باشی بد نیست بدونی این سیستم واسه کسایی که زیاد براشون میل میاد بی نظیره حتما پیشم بیا من که یه دونشو بهت توصیه میکنم
بسیار خوب
ey joonam azizam !!! :D