-
فراق
شنبه 26 دیماه سال 1383 15:13
من را نخواه نه برای انکه تو را نمی خواهم بلکه زندگی من را نمی خواهد. من را صدا نکن نه برای اینکه آوای صدایت دیگر برای من دل نشین نیست بلکه گوش هایم دیگر آوایت را نمی شنوند. رویت را از من برگردان و دیگر در چشمانم خیره نساز به عشق دیرینه مان قسم نه اینکه نگاهت را دوست نداشته باشم بلکه دیگر نگاهت در میان دیگر نگاهها گم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 دیماه سال 1383 12:36
دیشب که سیاهی تک تک چراغهای زندگیم را شکست به این دل خوش بودم که تو هستی تا برف امید به رویش به پاشی فردا که تو نیستی چه خواهد شد؟؟؟
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 دیماه سال 1383 12:26
عشق یک عروج است از ملک به ملکوت.پروازی است از بودن به شدن. اری..........!عشق ودیعه ای است که از سوی خداوند به قلبهای پاک اهدا می شود پس بگذار ما هم پذیرای این هدیه ی خدایی باشیم
-
ای خدا
جمعه 25 دیماه سال 1383 21:32
میشه بعضی از ادمها را مثل اشک چشم از چشت بندازی اما هیچ وقت نمی تونی جلوی اشکی را بگیری که به خاطر رفتن بعضی ها از چشات جاری میشه!!!!!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 دیماه سال 1383 12:59
سلام بچه ها دلم برای همتون تنگه بابت نظراتتون ممنون حمایت از من یادتون نره
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 دیماه سال 1383 23:18
عشق را از کویر بیاموز که دریا بودنش را به گرمای خورشید بخشید
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 دیماه سال 1383 22:57
به صحرا شدم عشق باریده بود.
-
تقدیم به وجودت ای زیبایم
پنجشنبه 24 دیماه سال 1383 21:34
گم شدند آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها ازدحام پر هیاهوی خیابانهای بی برگشت ودختری که گونه هایش را با برگ های شمعدانی رنگ زده آه اینک زنی تنهاست و این منم زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد . آه..........! که چقدر دلم گرفته است. ای زیبای زندگی من !مرا در این کوچه ی تنهایی در این زمان که همه ی جهانیان به من درود گفته و...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 دیماه سال 1383 20:59
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق زهر بی سر و پا یی نکنیم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 دیماه سال 1383 17:19
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 دیماه سال 1383 16:53
سلام بچه ها نظر یادتون نره
-
سلام
پنجشنبه 24 دیماه سال 1383 15:49
«رفتم،مرا ببخش و مگو او وفا نداشت راهی به جزگریز برایم نمانده بود این عشق آتشین پر از درد و امید در وادی گناه و جنونم کشانده بود…» «فروغ فرخزاد»